مادرم زهرا(س)

فاطمیه قصه گوی رنجهاست * * * بهترین تفسیر سوز مرتضاست

مادرم زهرا(س)

فاطمیه قصه گوی رنجهاست * * * بهترین تفسیر سوز مرتضاست

قلم

باخودم گفتم قلم برپاکنم                        بهرزهرا مدحتی انشاءکنم

اشک چشمم فرصت انشاء نداد               دست لرزیدوقلم هم پا نداد

از فراسوی دلم آمد ندا                           توکجا ومدحت خیرالنساء

بادلی بشکسته وحالی خراب                 زیر لب گفتم مددیا بوتراب

من نبودم لایق مدحش ولی                  مدح زهرا گفتم از قول علی

ای بزرگ آفرینش فاطمه                        چلچراغ اهل بیتش فاطمه

ای ستون خیمه ی آل عبا                    محور اصلی اصحاب کساء

ای طفیل هستیت چرخ وفلک               لوح وکرسی وقلم جن وملک

برتر ازعرش الهی پایت                        نخله ی طوبی بود در سایه ات

دست بوست اولین وآخرین                 خاک روب خانه ات روح الامین

                             روحبخش کائناتی فاطمه

                            معنی صوم صلاتی فاطمه 

 

دستهای پیامبر(ص) در قبر فاطمه(س)

"ابن شهر آشوب" ودیگران روایت کرده اند که: چون حضرت زهرا(س) راخواستند که درقبر گذارند،دودست ازمیان قبر پیدا شد شبیه به دستهای پیامبرخدا(ص) وآن حضرت را گرفت وبه قبر برد.  

  

 

مادرم زهرا(س)

نامه ی فدک را پاره کرد!

ابوبکر ناگزیر شد دست خطی نوشت و رِِّد فدک را بفاطمه(س) داد تا برود وتصرف نماید.فاطمه(س) رفت بطرف منزل،عمر به اورسید وگفت:یازهرا چه کردی؟گفت:فرمان"ردفدک"راگرفتم.گفت:ببینم،گرفت وپاره کرد.

" فَقالَ عُمَر لا تَقَبّلُ شَهادَةَ اَمرأةَ عَجَمیهُ لا تَفصَح وَ اما عَلی فَتَجَر النار الی قَرصِیَهِ ."

گفت: " ام ایمن زن غیر عرب است و سخن او حجت نیست و اما علی شهادت او مانندآتش است که برای طبخ نان خود می افروزد ."

حضرت زهرا (س) بسیار غضبناک شد وگفت :" وَالله لا کَلِمَتُکَ اَبَداً قالَ وَ الله لا هَجرِتُکَ اَبَداً وَ اِلهُ لا دَعُونَ الله عَلَیکَ قالَ وَ الله لا دَعُونَ اللهِ لَک ."

فاطمه (س)فرمود:"سوگند بخدا که دیگر باتو سخن نگویم."

او گفت:" قسم به خدا که از تو دوری نکنم."

اوگفت: "که درباره ی تو دعای خیر خواهم کرد."  

******************************************************************

گل بودم به فصل جوانی خزان شدم

پژمرده ازفراق رخ باغبان شدم

آتش زدند بر من وبر آشیان من

در آشیان کبوتر بی آشیان شدم

تا حفظ جان شوهر مظلوم خود کنم

با پهلوی شکسته به مسجد روان شدم

نگذاشتم خراش رسد بر رخ علی

جان دادمُ فدای شه انس جان شدم 

بیت الاحزان فاطمه (س)

علامه مجلسی دربحارالانوار چنین نقل می کند که امام صادق (ع) فرمود: " مادرما فاطمه (س) بسیار گریه میکرد کسانی که درعالم بسیار گریه کردند یکی حضرت آدم ویعقوب ودیگری یوسف ومادر ما فاطمه وآن دیگری امام سجاد(ع)بود." 

لذا فاطمه (س)بعدازرحلت پدرش پیامبر(ص)وازصدمات وجراحاتی که به اوواردشده بودسبب زیادی گریه زهرا(س)بود.  

زهر ا بقدری گریه میکرد که مردم مدینه ازگریه آن حضرت ناراحت بودند و به او می گفتند که گریه شما مارا ناراحت میکند وباعث شدکه عده ای بزرگان مدینه نزد علی (ع) آمدند وازاوخواستند که مانع گریه ی زهرا (س) شود وبه علی (ع) اینطور گفتند : " به زهرا بگو یاشب گریه کند یا روز که ماازگریه فاطمه شبها خواب نداریم و روزها هم قرار نداریم."

علی (ع) درخارج شهرسایبانی درست کرد که زهرا هرروز صبح به همراه فرزندانش درزیر این سایه بان می نشست وگریه میکرد وچنین نقل کرده اند که یک وقتی زهرا (س)همراه فرزندان به خانه بازگشت علی (ع) نگاهی به فرزندان کرد،دید که صورت آنها بخاطر نور خورشید سوخته است. 

سوأل نمود وازفرزندانش چنین جواب شنید:"ماهرروز به همراه مادر درزیرسایه بان می نشینیم وامروز که رفتیم دیدیم که سایبان راخراب کرده اند وآورده اند که دربقیع هم درختی بودبنام " اراکه " که زهرا(س) ازسایه آن استفاده میکرد وعُمَر درنیمه شبی آن درخت را قطع کرد تادیگر زهرا نتواند درآن محل گریه کند وباناله وگریه هایش صدای مظلومی خویش رابه مردم برساند. 

                    *     *    *   *    *     *     *     *     *    *      *      * 

فلک خون می خورد ازچشم گریانی که من دارم

زمین غرق است ازامواج طوفانی که من دارم

شدم آواره درصحرای مرگ وزندگی اما

به جانان می برم باخویشتن جانی که من دارم

ز راز سینه ی من پرده پوشی کرده پیراهن

ولی خون دیده درچاک گریبانی که من دارم

بیابان حجاز ازاشک چشم من گلستان شد

ندارد دامن جنت گلستانی که من دارم

سراسر شادمانی های این عالم نمی ارزد

به سوز شور حال بیت الاحزانی که من دارم

نگفتم راز خود راباکسی اما

پس ازمرگم نمایان میشود ازقبر پنهانی که من دارم

سراسر بی وفایی های این دنیا بود پیدا

دراین عمرکم ورنج فراوانی که من دارم

به صحرای محبت تا زخار ره کشد سازش

بود خوش تر ز گل خار مغیلانی که من دارم

به جرم گریه ازشهر ووطن آواره گردیدم

بیابان هم به تنگ آمد به افغانی که من دارم

درآغازجوانی بس که دیدم رنج پیری را

سفید ازغصه شد موی پریشانی که من دارم

امید مرگ نیروی جوانی میدهد بر من

به پایان میرسد با مرگ،هجرانی که من دارم 

تاریخ شهادت حضرت فاطمه (س)

در تاریخ شهادت بی بی فاطمه زهرا(س) اختلاف هست نظربه اینکه حضرت چند روز بعداز رحلت پیامبر(ص) حیات داشته است.

1.       درکتاب عمده ی ابن بطریق 40 روز ذکر کرده است.

2.       واقدی درکتاب خودنوشته است که گروهی 75 روز ذکرکرده اند.

3.       صیحیح بخاری در جلده ازعامه می گوید 5ماه زیست داشته است.

4.       عمده ابن بطریق در صفحه ی 104 به نقل ازبعضی از علمای اهل سنت 6ماه نوشته است.

5.       هشام بن سالم ازامام صادق(ع)درکتاب اللعمة البیضاء فی شرح خطبه الزهرا ذکرکرده است که بعد از پیامبر 75 روز ودراین مدت مادمان زهرا هیچ خنده بر لب نداشته وهرجمعه شهدای احدرا زیارت میکرد وشنبه وپنجشنبه نیز به قبرستان بقیع میرفت وگریه میکرد تاازدنیا رفت. ودرمقابل الطالین تا 8ماه نوشته اند وحداقل آن 40 روز است واز جعفربن محمدبن علی (ع) روایت کرده اند که 3ماه یا 90 روز پس از پیامبر وفات نموده که شب سه شنبه دوم جمادی الاخره بوده است.

رحلت بانو فاطمه الزهرا را بعدازظهر سه شنبه،دوم جمادی الاخر یعنی 71 روز پس ازرحلت پیامبر درسن 18 سال و7ماه ذکرکرده است.

وعلامه مجلسی در عیون المعجزات سید مرتضی 75روز ذکرکرده است که ازرحلت پیامبر که در28صفر گرفته است وفات حضرت صدیقه را 13 جمادی الاول نوشته وعمر آن حضرت 18سال بوده است 

ای گل پژمرده...

ای گل پژمرده ی باغ علی 

تازه شد از هجر تو داغ علی 

آه عجب مرگ تو جانکاه بود 

وای که عمر توچه کوتاه بود 

ای گل امید،گلستان من 

فاطمه ای شمع شبستان من 

ای همه جا مونس ویار علی 

نورفزای شب تار علی 

بعد نبی دلخوشی ام با توبود 

وَه که تو را هم اجل ازمن ربود 

بعد تو شد آه وفغان کارمن 

فاطمه ای همدم وغمخوار من! 

مادرم زهرا(س)

السلام علیک یا فاطمة الزهرا

السلام علیک یا ام ابیها،یا فاطمةالزهرا!  

 

مقام:معصوم سوم

نام:فاطمه(س)

لقب:زهرا(س)

کنیه:اُم الائمه (س)

نام پدر:محمد(ص)

نام مادر:خدیجه کبری (س)

تاریخ ولادت:درآستانه ی طلوع فجر روز جمعه 20جمادی الثانی.سال پنجم بعثت در مکه.

مدت عمر:18سال

تاریخ شهادت:بین نماز مغرب وعشاءدر سیزدهم جمادی الاول یاسوم جمادی الثانی در سال11 هجرت.

قاتل:عمروقنفذ،با قرار دادن آن حضرت در میان درب و دیوار وضربات تازیانه وضرب لگد او را به شدت مصدوم ساختند به طوری که فرزندش محسن سقط گردید واز آن پس دخترپیغمبر(ص)بستری شد وبه شهادت رسید.

محل دفن:مدینه

تعداد فرزند:3پسر،2دختر

 

 

مادرم زهرا(س)

باسلام

به نام خدا،به یاد خدا وبرای خدا  

دوستان عزیز سلام 

این اولین پست از وبلاگمه،خواستم عرض ادبی کرده باشم.... 

من این وبلاگ رو به نیتی درست کردم که امیدوارم مورد قبول خدای مهربونم قرار بگیره وجوابمو بگیرم،هرچند نوشتن از بانوی دوعالم افتخار میخواد، امیدوارم لیاقتشو داشته باشم 

امیدوارم از دیدن وبلاگم لذت ببرید...